فهرست مطالب

فصلنامه ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی
سال دهم شماره 34 (بهار 1393)

  • تاریخ انتشار: 1393/01/01
  • تعداد عناوین: 10
|
  • خدیجه حاجیان*، سعید بزرگ بیگدلی صفحات 11-42

    «خرقه پوشی» از جمله آیین ها و رسوم رایج تصوف است که گاه آدابی دیگر همچون «خرقه‏ انداختن» یا «تخریق خرقه»، «خرقه از سر به‏درآوردن» و «خرقه از سر برکشیدن» را به همراه داشته است؛ «تخریق خرقه» بیشتر به هنگام وجد به‏ویژه در مراسم سماع صوفیانه رخ می داده است؛ «خرقه از سر به‏درآوردن» گاه از سر وجد بوده است و گاه برای زدودن کدورت میان دو صوفی، و «خرقه از سر برکشیدن» برای تنبیه صوفی خاطی در خانقاه‏ها رایج بوده است. به نظر می رسد «خرقه‏سوزی» نیز از جمله آدابی بوده که با «خرقه پوشی» ارتباط داشته است. اگرچه در منابع اصلی صوفیه و نیز پژوهش‏هایی که تاکنون در این زمینه انجام گرفته است، مطلبی قابل استناد به دست نیامده است، این اصطلاح در شعر عرفانی فارسی، از جمله اشعار عطار، سعدی، مولوی، قاسم انوار، فخر الدین عراقی و حافظ بازتابی نسبتا گسترده دارد. در این مقاله کوشش شده است ضمن بررسی اجمالی خرقه و خرقه پوشی در اشعار عرفانی فارسی، به تحلیل و نقد «خرقه سوزی» به‏ویژه در اشعار عطار و حافظ پرداخته شود.

    کلیدواژگان: تصوف، خرقه‎پوشی، خرقه سوزی، عطار نیشابوری، حافظ شیرازی
  • نغمه دادور صفحات 43-65

    از ورای قرن‏ها تمدن بشری، آنچه امروز از مراسم شگفت داوری ایزدی برای ما به جا مانده است، تنها عبارت «سوگند خوردن» است، درحالی‏که این رسم در میان اقوام و ادیان در گذشته امری معمول و آخرین محک برای تعین گناهکاری یا بی‏گناهی متهمان بوده است. با وجود اینکه نمونه‏های بسیاری از اجرای این مراسم در آثاری چون ویس و رامین، مثنوی، سلامان و ابسال، مخزن‏الاسرار و... به چشم می‏خورد، آشناترین نمونه از این نوع داوری در حافظه جمعی ما ایرانیان «گذر سیاووش از آتش» است. دلایل اهمیت و اعتبار اسطوره داوری ایزدی در شاهنامه از موضوعات مورد بحث در این جستار است؛ از این رو، در این مقاله نخست به اجمال، به بیان علل ارزشمندی آتش در باور اقوام و ادیان کهن می‏پردازیم. پس از آن انواع آزمون‏های ایزدی عبور از آتش را بر مبنای نمونه‏های موجود از آن در کتب تاریخی، دینی و ادبی بررسی و طبقه‏بندی می‏کنیم و سرانجام ماجرای اسطوره گذر سیاوش از آتش را به عنوان نمونه‏ای تاثیرگذار و ماندگار از این نوع داوری معرفی می‏کنیم و به ذکر برتری‏های آن نسبت به نمونه‏های مشابه دیگر خواهیم پرداخت

    کلیدواژگان: آتش، داوری ایزدی، ور، ورنگه، سیاوش
  • احمد رضایی، بهاءالدین اسکندری صفحات 67-105

    خواب یا رویا از جمله مقولاتی است که از دیرباز ذهن انسان را به خود مشغول داشته است؛بشر همواره کوشش کرده به طرق گوناگون به دنیای راز آلود خواب و حوادثی که در خواب برای وی روی می دهد وارد شود و به ویژگیهای این جهان نامکشوف پی ببرد؛عالمان حوزه های مختلف دانش بشری نیز در طول قرون و اعصار بدین موضوع توجه کرده اند،عرفا و صوفیه،الاهیون،روانشناسان و روانکاوان،زیست شناسان و... هریک به گونه ای و از زاویه ای به بررسی این موضوع پرداخته اند.به نظر می رسد دستمایه همه آنان یکسان بوده وآن عبارت است از خواب و رویایی که کسی دیده یا نقل شده است؛ اینان بررسی و تحلیل خواب ورویا را راهی برای ورود به روان و جهان ذهن و اندیشه و یا جهان ماورا و آن سوی مرزهای حس وتجربه می دانند.در متون صوفیه و متصوفه نیز همانطور که اشارت رفت،خواب از جمله موضوعاتی است که همواره مورد توجه بوده و آنان علاوه بر بحث درباره نفس خواب ، رویا،حلم،واقعه و... به بیان خوابهای خویش ودیگران نیز پرداخته اند و در برخی آثار خویش فصل یا بابی را به این موضوع اختصاص داده اند.به نظر می رسد بررسی و تحلیل خواب در این گونه آثار راهی است به جهان ذهن و اندیشه آنان و شاید بتوان از این راه به گوشه ای از اشتغالات ذهنی و دغدغه های روحی آنان راه یافت.از این روی در پژوهش حاضر ضمن توجه به معانی لغوی و اصطلاحی خواب،خواب از دیدگاه صوفیه،خواب از منظر علمی،نظریات پیرامون خواب و... به بررسی ،طبقه بندی و تحلیل خوابهای رساله قشیریه به عنوان یکی از متون اصلی صوفیه پرداخته ایم و نود خوابی را که در این متن آمده با توجه به کیفیت روایت،خواب بین و محتوای خواب بدین گونه دسته بندی و تحلیل کرده ایم: 1) دیدن خدا را در خواب 2) دیدن پیامبر را در خواب3) دیگر صوفیان را در خواب دیدن3-1)خوابهای که خواب بین یا راوی مشخص و معلومی دارند.3-2) خوابهای که خواب بین یا راوی مشخص و معلومی ندارند 5) دین ابلیس را در خواب.6) سایر خوابها.

    کلیدواژگان: خواب، صوفیه، رساله قشیریه، تحلیل
  • محمدرضا روزبه *، کیانوش دانیاری صفحات 107-129

    آرای فروید در حوزه روانکاوی تاثیری شگرف بر هنر و ادبیات نهاد و موجب ظهور نقد روانشناسانه شد. نظریه های «ناخودآگاه فردی» و «ساختار ذهن و روان انسان» از برجسته‏ترین دستاوردهای فکری این متفکر بود. بر اساس این نظریه‏ها، ساختار ذهن انسان دارای سه بخش عمده است: نهاد، من و فرامن. هرکدام از این بخش‏ها نیز مظهر بخشی از دنیای پیچیده ذهن و وجود آدمی هستند. شخصیت‏های اصلی داستان سیاوش قابلیت انطباق با این سه بخش را دارند و کنش‏های این سه می‏تواند از منظری تاویلی، معرف کارکردهای اجزای ساختار ذهن باشد؛ سودابه مظهر نهاد، سیاوش معرف فرامن و کاووس نماینده من. از منظری دیگر می‏توان گرسیوز را معادل نهاد، سیاوش را مظهر فرامن و افراسیاب (و در بعدی دیگر پیران) را نماینده من به شمار آورد. این پژوهش به تحلیل داستان سیاوش بر مبنای این رویکرد اختصاص دارد.

    کلیدواژگان: فروید، روانکاوی، سختار ذهن، شاهنامه، داستان سیاوش
  • منظر سلطانی، سعید پورعظیمی* صفحات 131-159

    بیان‏ناپذیری تجربه‏ عرفانی امری است که صوفیان با استعانت از رمزها و تمثیل‏های متعدد و یا به صراحت از آن سخن گفته‎اند. به عقیده آنها، عظمت و کمال «معنی» به اندازه‏ای است که «صورت» ظاهر به هیچ رو نمی‏تواند آن را بیان کند. زبان عرفانی در بطن خود تناقض صورت و معنی را بازتاب می‏دهد؛ تناقضی که از ادراک صوفیان نسبت به «راز» سرچشمه می‏گیرد. «راز»ی در عمق «معنی» نهفته است که زبان نمی‏تواند آن را بیان کند و به مخاطب انتقال دهد. صوفی نیز می‏کوشد این راز را پنهان نگاه دارد. وسوسه بیان معنی از یک سو، و اصرار بر ناتوانی زبان در بیان معنی از سوی دیگر، بنیان بخش عمده‏ای از میراث سخن صوفیه است. بحث «صورت» و «معنی» در آثار مولانا نیز به شکلی گسترده مطرح شده است. تاکید مولانا بر محال بودن بیان تجربه عرفانی، سرانجام او را به ساحت «خاموشی» کشانده است. مقاله حاضر به این موضوع اختصاص دارد.

    کلیدواژگان: عرفان، صورت و معنی، زبان، مولانا، خاموشی
  • اسحاق طغیانی، زهره مشاوری * صفحات 161-191

    در میان آثار ادبی جهان ویژگی‏های مشترکی می‏توان یافت که گاه به سبب اقتباس و گاه به دلیل دنبال نمودن الگوهای مشترک بشری پدید آمده‏اند. جست‏وجوی کمال و سلوک برای رسیدن به آن نیز از جمله مفاهیم مشترک در آثار ادبی ملت ها و فرهنگ های مختلف است. میان داستان سیذارتا اثر هرمان هسه، نویسنده معاصر آلمانی، و حکایت شیخ صنعان در منطق‏الطیر عطار، شاعر و عارف قرن ششم هجری، نیز شباهت‏های قابل توجهی در این زمینه وجود دارد. در این مقاله ضمن اشاره به شباهت‏ها و تفاوت‏های دو اثر در حوزه مفاهیم، کنش‏های شخصیت‏ها تحلیل می‏کنیم و نشان می‏دهیم که در هر دو اثر، شخصیت اصلی در جست‏وجوی کمال به سیروسلوک می پردازد و با طی مراحلی که عشق زمینی مهمترین آنها است، از خویشتن خویش رها و به کمال نزدیک می‏شود.

    کلیدواژگان: ادبیات تطبیقی، داستان، سلوک، سیذارتا، شیخ صنعان
  • محمد علیجانی*، حسینعلی قبادی، سعید بزرگ بیگدلی صفحات 193-218

    اسطوره ها در طول تاریخ همواره از رخدادهای سیاسی - اجتماعی تاثیر می پذیرند و در برابر آنها واکنش نشان می دهند. در حوزه داستان نویسی معاصر یکی از اصلی ترین حوادثی که بر ساختارهای سیاسی، اجتماعی،فرهنگی و ادبی تاثیر عمیقی گذاشت، واقعه کودتای 28 مرداد است. این حادثه باعث اجتناب نویسندگان از بیان انتقادی صریح و پناه بردن به درون و بهره گیری از زبان مبهم، نمادین و اسطوره ای در انعکاس مسائل جامعه و جهت گیری اذهان توده ی مردم و روشنفکران گردید. داستان سووشون یکی از برجسته ترین داستان هایی است که با بهره گیری از اساطیر ملی و دینی انعکاس دهنده وضعیت اجتماعی و فکری مردم ایران در سالهای بعد از کودتای 28 مرداد در گفتمان مخالف حکومت و بیگانه بوده است. نویسنده با بازآفرینی شخصیت ها، روایات و فضاهای اسطوره ای در تناسب با موقعیت خاص زمانی و تلفیق هنرمندانه روایا ت اسلامی و ایرانی شاهکاری کم نظیر در عرصه داستا ن نویسی فارسی پدید آورده است. مقاله حاضر با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی و چارچوب نظری نقد اسطوره ای به تحلیل ادبیت اسطوره ای و چگونگی بازتاب اسطوره در این اثر ادبی متاثر از حادثه کودتای 28 مرداد می پردازد.

    کلیدواژگان: سووشون، سیمین دانشور، کودتای 28 مرداد، اسطوره، نقد اسطوره ای
  • ناصر علیزاده، ویدا دستمال چی * صفحات 219-239

    طنز عکس‏العملی ناشی از ناخرسندی یا عدم تعادل و تناسب است که می‏تواند بستری هنری و به تبع آن تاثیرگذار برای اعتراض و اصلاح فراهم کند. ادبیات طنز در پس ظاهر سرگرم‏کننده‏اش با زبانی کم‏خطر، از کاستی‏های عمیق اجتماعی انتقاد می‏کند. ورود ادبیات طنز به حیطه انواع ادبی بهترین شاهد این مدعا است. زبان طنزآمیز برخی از متون عرفانی که منعکس‏کننده اوضاع اجتماعی و فرهنگی حاکم بر روزگار آفرینش خود هستند، ابزاری ادبی برای عصیان در برابر جامعه و تبلیغ باورهای درست از طریق نقد باورهای نادرست است. کنایه‏های طنزآمیز سوررئالیست‏ها در سال‏های قبل و بعد از جنگ جهانی اول، جامعه مسیحی اروپا، انسان اروپایی، اندیشه غربی و متعلقات آن را هدف ریشخند قرار می‏دهد. با توجه به تاثیرپذیری سوررئالیسم از عرفان اسلامی، تشابهاتی بین این دو مکتب پدید می‏آید که «زبان طنزآمیز» یکی از آنها است. در این مقاله، با اذعان به تفاوت‏های اساسی دو مکتب از نظر فکری و هنری و صرف نظر از آنها، زبان طنزآمیز آنها با رویکرد تطبیقی بررسی شده است.

    کلیدواژگان: طنز، اعتراض، اصلاح، ادبیات عرفانی، ادبیات سوررئالیستی
  • ذکیه فتاحی*، شهرام پازوکی صفحات 241-280

    خلوت یکی از مراحل سیروسلوک در عرفان عملی است که دارای دو جنبه ظاهری و باطنی است. جنبه ظاهری آن انقطاع از غیر با شروط خاص با هدف تزکیه نفس است؛ اما جنبه باطنی و حقیقت آن، جمعیت خاطر، تداوم مراقبت، استمرار ذکر، ترک علایق و در نهایت، بندگی خداوند است. این مرحله از سیر معنوی، آداب و شروطی دارد و فواید و آثاری بر آن مترتب است. خلوت از ارکان اساسی سلوک به شمار می‏آید و همواره رهبران طریقت پیروان خود را به نوعی از خلوت سفارش نموده‏اند؛ در دوره‏های مختلف، در شیوه خلوت‏گزینی تحولاتی رخ داده است که این امر مبین پویایی عرفان عملی با توجه به مقتضیات زمان و اجتماع است. در این مقاله به بررسی مساله «خلوت» در متون عرفانی و آداب آن پرداخته شده است.

    کلیدواژگان: تصوف، خلوت، عزلت، سلوک، چله‏نشینی
  • سید مهدی مسبوق صفحات 281-310

    ششتری از جمله شاعران نامدار سده هفتم هجری در اندلس است که شعر او افزون بر درون‏مایه‏های عرفانی، از زبان و ساختاری متفاوت با سروده‏های سایر عرفا برخوردار است. او مضامین عرفانی و معانی صوفیانه را در قالب زجل و موشح که ساختاری متفاوت با قصاید کلاسیک عربی دارد و زبان آن عامیانه و مورد اقبال مردم است، بیان نمود و از این رهگذر، شعر عرفانی را نه برای طبقه صوفیه که برای عامه مردم سرود. هدف از پژوهش پیش رو، بیان نقش ششتری در شعر عرفانی عربی است؛ به همین منظور، ابتدا به جایگاه ششتری در عرفان و ادب عربی می‏پردازیم و پس از ذکر نوآوری‏های او در بیان مضامین عرفانی با به‏کارگیری گویش‏های عامیانه و زبانی ساده و صریح و به دور از پچیدگی‏ها و رمزپردازی‏های صوفیه، تعریفی از موشح و زجل صوفیانه که ششتری از پایه‏گذاران آن است، بیان می‏کنیم و بازتاب مضامین عرفانی را در نمونه‏هایی از موشحات و زجل‏های او نشان می‏دهیم.

    کلیدواژگان: ششتری، عرفان، شعر عربی، موشح، زجل